محل تبلیغات شما

انسان از بدو خلقت همیشه در معرض آسیب های جسمانی و روانی نظیر بحران بوده و لازم است که دانش و آگاهی لازم را برای مقابله با این موانع و مشکلات کسب کند. یکی از عواملی که باعث تشدید بحرانها و مشکلات می شود، سرعت روند تبدیل جامعه از حالت سنتی به مدرن میباشد.

بحران

زمانی که جامعه از حالت سنتی به سمت مدرن شدن در حرکت است و هم زمان با آن تحولات غیر قابل پیش بینی نظیر تورم شدید اقتصادی و بلایای طبیعی در جامعه رخ میدهد، قطعا این تغییر با بحران های روانشناسی برای افراد آن جامعه همراه خواهد بود. در چنین شرایطی افراد بایستی با بحران و عبور از آن آشنا شوند تا در این مسیر کمترین آسیب روانی و اجتماعی را تجربه کنند. 

بهتر است برای شروع با تعریف بحران” آشنا شویم و بعد به ادامه مقاله بپردازیم.

بحران وضعیت اضطراری، تهدید به خطر و نیاز به اقدام را منعکس می کند. از این واژه وقتی استفاده می کنیم که با یک وضعیت اضطراری و پر استرس مواجه می شویم. بحران حالت و شرایطی است که باعث نابه سامانی در وضعیت روانشناختی افراد یک جامعه می شود.

در بحران روانی فرد با ناکامی در نیل به اهداف مهم زندگی یا گسیختگی روانی زندگی و آشفتگی در روش های مقابله و سازگاری با فشار روانی رو به رو است.

مهم ترین رکن را باید در این واقعیت جست که بحران، وضعیتی ما بین تباهی و سلامت است. این نکته را هم در قدیمی ترین برداشت از بحران ( آنجا که چنین شرایطی را حالتی از بیماری دانسته اند که بیمار در مرز بین مرگ و زندگی قرار می گیرد) میتوان دید.

از منظر روانشناسی سلامت، بحران” به معنای شرایطی است که در آن، فرد در برابر یک موقعیت تهدید کننده قرار می گیرد و تعادل جسمی و روانی خود را از دست داده، با اختلافات عاطفی و رفتاری مواجه می شود. چنین حالتی می تواند از چند ساعت تا چند ماه به طول انجامد.

خالی از لطف نیست نظر بزرگان علم در باب تعریف بحران” را بدانیم:

بحران زمان هایی است که روح مردم را محک می زند. ( توماس پین )

بحران یک نقطه عطف است، دوره ایی خطر از آسیب پذیری فزاینده و پتانسیل رشد یابنده ( اریک اریکسون )

بحران عمدتا از جنس فقدان و نیستی است، برنامه ریزی نشده، زمان بندی نشده، غیر مترقبه و تقریبا غیر قابل کنترل ( روزنتال )

مدیریت شرایط های آسیب زا:

در زمینه اداره و مدیریت بحران نمی توان برای تمام افراد، نسخه یکسانی تجویز کرد، اما یک سلسله اقدامات اصولی و عمومی وجود دارد که از طریق آن ها می توان بحران را مهار نمود.

بنابراین، مقصود از مدیریت بحران روانی یعنی : ” توانایی روانشناختی شخص در شناخت، تجزیه و تحلیل منطقی مشکل و به کار بردن شیوه های اثربخش و روش های سازگارانه و ارائه واکنش های صحیح منطبق بر واقعیت در مواجه با معضل و بحران در زندگی ”

جالب است بدانید تنش یا بحران می تواند جنبه مثبت داشته باشد و هم منفی، هم سازنده و هم زیان بخش!

از این لحاظ که فرد برای حل رویداد پیش آمده به رفتارها و روش های غیر منطقی و ناسازگارانه متوسل می شود که نتیجه آن، آسیب و اختلال در عملکردهای اجتماعی و روانی می گردد و جنبه منفی و مخرب بروز می کند اما از آن جهت که زمینه ایی برای کوشش و تلاش بیشتر به منظور غلبه بر وضعیت ناخوشایند، فرصتی برای رشد و یادگیری است و باعث رشد و تحول و احساس اعتماد به نفس می گردد، و نتیجه مثبت به ارمغان خواهد داشت.

آلکسیس کارل ، برنده جایزه نوبل پزشکی گفته است:

” آنان که نمی دانند چگونه با بحران ها و نگرانیها مقابله کنند، در جوانی می میرند ”

افلاطون نیز گفته است:

” بزرگترین اشتباه پزشکان آن است که می کوشند بدون درمان روان، بدن را درمان کنند ”

ویژگی شخصیت سالم از نظر روانشناسی در مقابل بحران ها

  1. قدرت کنترل و مدیریت شرایط بحرانی   2. احساس تعهد به خود نه دیگران  3. روحیه تلاش و مبارزه  4. داشتن تفکر و رویکرد مثبت به زندگی

ضرورت نیاز به روانشناس در بحران

در طول و پس از دوران بحرانی، مردم از طیف وسیعی از مشکلات روحی و روانی، رنج می برند. برخی از مردم ، پس از وقوع بحران ها، اختلالات روانی را تجربه می کنند، در حالی که برخی دیگر از مردم پیش از بحران چنین اختلالات روحی و روانشناسی را تجربه کرده اند که با وقوع بحران ها شدت بیشتری می یابد. کسانی که پیش از وقوع بحران، دچار اختلالات روحی بوده اند، اغلب به کمک بیشتری نسبت به سایرین نیاز دارند، بعبارت دیگر پیش آگهی (امید به درمان) افراد با اختلالات روانی در زمان بحران های اجتماعی بسیار ضعیف تر از جامعه هنجار خواهد بود.

تمام افرادی که وضعیت بحرانی یا نامساعد را تجربه می کنند، به پشتیبانی و حمایت نیاز دارند. اکثر مردم می توانند به مرور زمان بهبود یابند به شرطی که قادر شوند نیازهای اساسی روانشناختی خود را برآورده کنند. راه هایی برای بازگشت به حالت طبیعی و عادی بیابند و هم چنین در هنگام نیاز، حمایت های لازم را از یک روانشناس دلسوز دریافت کنند. هنگامی که این علائم رفتاری و فکر فرد در عملکردهای روزانه اختلال ایجاد کند، بهتر است شخص از طریق گفتگو با یک روانشناس متخصص اقدام به بررسی شرایط روانی خویش و پیشگیری از تشدید روند نابسمان روانی کند.

بحران

چند حقیقت درباره بحران های اجتماعی و روانشناختی که برخورد با آنها را ساده تر میکند

بحران ها رایج تر از آنچه فکر می کنیم ، هستند

بحران ها بخشی از زندگی هستند و اگرچه قرار نیست همیشگی باشند باید آنها را بپذیریم تا بتوانیم خود را برای مقابله با آنها به طور مناسبی مجهز کنیم.

بحران در هر سن و مرحله ایی وجود دارد

بحران های زندگی ممکن است در تمام مراحل زندگی مان از کودکی تا بزرگسالی وجود داشته باشند و هرکس نسبت به شرایط خود بحران را سخت و دردناک تجربه می کند. هر قدر افراد به بلوغ فکری بیشتری رسیده باشند بهتر می توانند بحران ها را پشت سر بگذارند.

فراموش نکنیم که زندگی رشد کردن است و گاه بحران ها رشد روانی و فکری ما را سرعت می بخشند.

اگر بحران ها را به عنوان بخشی از زندگی بپذیریم ، می توانیم  با درست اندیشیدن، پایان خوبی برایشان رقم بزنیم.

پس از گذراندن هر بحران، دیدمان نسبت به دنیا عمیق تر شده و دیدن دنیا و مشکلاتش با نگاه واقع گرایانه و منطقی، ما را از هر چالشی موفق بیرون می آورد.

بحران ها عمیق ترین ترس ها و باورها را بروز می دهند

حوادث مهم، شخصیت و رازهای پنهان وجودمان را هویدا می کند. همیشه این احتمال وجود دارد که باورها و افکارمان در لحظات بحرانی زندگی دچار لغزش شوند. زمانی هم بحران ها ممکن است دقیقا چیزی را که از آن وحشت داریم، هدف بگیرند و این مسئله وضعیتمان را حاد تر کند. در این دوران با خود واقعی مان مواجه می شویم.

هرچه بحران سخت تر باشد، به حمایت دیگران نیاز بیشتری احساس می شود

برای عبور از یک بحران، علاوه بر مهارت های زندگی به وجود دیگران و ارتباط سالم نیز نیاز است. بنابراین بهتر است با مشاوران و روانشناسان کارآمد م کنیم.

اگرچه مشاوره در همه جوامع بشری مطرح بوده و انسان ها به نوعی خود را محتاج مشاوره با دیگران دانسته اند، اما امروزه به سبب ویژگی های خاص خود، ضرورت توجه به روان شناسی و مشاوره در دنیای کنونی از اهمیت به سزایی برخوردار شده است. به گونه ایی که در کنار تخصصی شدن علوم، علم روانشناسی هم به صورت یک علم حیاتی درآمده است.

قاعده ای برای رهایی از بحران

برای رهایی از بحران و تنش می توانیم این سه مرحله را یاد بگیریم و در چنین مواقعی به کار بندیم.

مرحله اول: قبل از هر اقدامی بهتر است، وضعیت را با صداقت تحلیل کنیم، آنگاه این سوال پیش می آید:

اگر نتوانم مسئله را حل کنم، چه اتفاقی پیش می آید؟ با پاسخ دادن به این سوال می توانید به یک پیش بینی در مورد مشکل یا بحران ایجاد شده انجام دهید. و اثرات آن را در کوتاه مدت و بلند مدت بررسی کنید.

مرحله دوم: با تصور بدترین اتفاقی که ممکن است رخ دهد، خود را از نظر ذهنی و روانی برای پذیرش آن آماده می کنیم. آرامش واقعی با پذیرش بدترین شرایط به وجود می آید.

مرحله سوم: پس از پذیرش و تصور بدترین اتفاق ممکن، می توانیم در آرامش و خونسردی تلاش خود را برای بهبود شرایط پش آمده انجام دهیم. قطعا در آرامش می توان بحران را پشت سر گذاشت و به یک نتیجه منطقی و درست دست یافت.

نکته پایانی همان طور که در ابتدای مقاله به این نکته اشاره شد، با کسب دانش و آگاهی لازم می توان بحران ها را در زندگی پشت سر گذاشت و با دیدگاهی منطقی و بالغانه با آن برخورد کرد، بحران ها همیشه هستند حتی زمانی که از آنها خبر نداریم، پس تنها راه چاره در چنین شرایطی مهارت جویی پیش از تشدید آنهاست.

مراقب انرژی خود باشید

چگونه کودکانمان را بدون داد و فریاد تربیت کنیم

سرمایه داری از منتقد احساسات, به مروج آن بدل شده است

بحران ,های ,روانی ,ها ,زندگی ,یک ,بحران ها ,خود را ,است که ,بحران های ,و روانی

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

روزمرگی